داستان دوتا کریستال یخین قسمت دهم

خب من پوستر جدید رو اوردم براتون لطفا قدر بدونید و نظر بدید این قسمت هم ۱۰ نظر میخاد تابعدی اپ شه 

 

 

هانس:اگر‏ ‏هیشکی‏ ‏نتونست‏ ‏ذهن‏ ‏منو‏ ‏پاک‏ ‏کنه‏ ‏چیکار‏ ‏کنیم‏‏?‏‏/مریدا:اون‏ ‏موقع....اون‏ ‏موقع.....اون‏ ‏موقع/هانس:اون‏ ‏موقع‏ ‏چی/مریدا:اون‏ ‏موقع‏ ‏باید‏ ‏‏خودمون...../هانس:اون‏ ‏موقع‏ ‏باید‏ ‏خودمون‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏/مریدا:تو‏ ‏با‏ ‏من‏ ‏مشکلی‏ ‏داری‏?‏/هانس:نه‏ ‏هرگز‏ ‏من‏?‏اصلا‏!‏‏!‏/مریدا:یه‏ ‏برقی‏ ‏توی‏ ‏چشماته‏ ‏که‏ ‏دقیقا‏ ‏برعکس‏ ‏اینو‏ ‏میگه/هانس:تو‏ ‏خودت‏ ‏بهتر‏ ‏از‏ ‏هرکسی‏ ‏میدونی‏ ‏تموم‏ ‏عشق‏ ‏و‏ ‏زندگی‏ ‏من‏ ‏تویی‏ ‏پس‏ ‏این‏ ‏حرفا‏ ‏چیه‏ ‏دیگه/مریدا:................/هانس:خب پس من میرم که با السا و جک صحبت کنم البته اگر جک دوباره نخاد منو بکشه!!/مریدا:نه نمیخاد تو رو بکشه برو باهاشون صحبت کن شاید راضی شدن البته از خداشونه!!!/هانس:چرا از خداشون نباشه اونا تقریبا پنج ماه میشه که نمیتونن بهم ابراز علاقه کنن!!!/مریدا:این موضوع به اونا هم میتونه کمک کنه که راحتتر باهم برخورد کنن/هانس:دقیقا!!!پس من برم/دو ساعت بعد مکالمه هانس و جک و السا/هانس:آقای فراااااست،ملکه السا میتونم باهاتون صحبت کنم؟/جک:چیه بازم دلت کتک میخاد؟/هانس:اومدم یه قضیه رو باهاتون درمیون بزارم میخام بدونم کمک میکنین یا نه/جک:عمرا!!!!من و السا؟کمک به تو؟/السا:بس کن جک ببینیم چی میگه شاید کار بدی نبود و به نفعمون بود/هانس:اتفاقا دقیقا به نفعتونه البته اگر به من کمک کنین حافظمو پاک کنم/جک:حافظه؟/السا:پاک کردن؟/جک:اونم هانس؟!!!!/هانس کاملا قضیه رو توضیح میده/هانس:و فقط بوسه دو معشوقه میتونه زندگی منو از این رو به اون رو بکنه/جک:بوسه دو معشوقه؟؟؟!!!!!/السا:یعنی من و جک؟؟/هانس:اگر اینکار رو بکنین واقعا ازتون متشکر میشم واقعا واقعا واقعا/جک که از خداش بود:من نظرم مثبته و کاملا موافقم/السا:ولی من مخالفم.